فیلمهای الکس گارلند به طرز برجستهای به تصویر کشیدن یک بیماری همهگیر ناشی از ویروس (فیلم “28 روز بعد” در سال 2002)، هوش مصنوعی غیرقابل کنترل (فیلم “اکس ماشینا” در سال 2014) و در آخرین کارش، “جنگ داخلی”، آمریکا در آیندهای نزدیک درگیر جنگ تمامعیار است.
بسیاری از فیلمسازان با چنین سابقهای ممکن است ادعا کنند که توانایی خاصی در هماهنگی با روح زمانه دارند. اما گارلند اینطور فکر نمیکند. او میگوید که با واقعیتهای همهگیری سروکار دارد که نیاز به پرشهای بزرگ تخیلی ندارند. او “جنگ داخلی” را در سال 2020 نوشت، زمانی که جوامع سراسر جهان به خاطر کووید-19 و احتمال فروپاشی اجتماعی در حال فروپاشی بودند.
گارلند میگوید: «این موضوع در آن زمان بسیار پر سروصدا بود. بنابراین به نوعی کمی فراتر از روح زمانه است. واقعاً سرکوبگر است.»
“جنگ داخلی” تلاشی تیره برای تبدیل نگرانیهای رایج آمریکایی به واقعیتی خشونتآمیز و مضطربکننده در پردهی سینما است. فیلم گارلند جمعه اکران میشود – در سالروز آغاز جنگ داخلی در 1861. و تنها چند ماه قبل از انتخابات ریاستجمهوری بزرگ، به نمایش درمیآید که ممکن است پرتنشترین فیلم هالیوود در آن سال باشد.
مدتهاست که ورود “جنگ داخلی” با تبلیغات متعدد دنبال شده است. تگزاس و کالیفرنیا متحد شدهاند؟ یک نظردهنده نوشته است: «داستان علمی تخیلی». دیگری گفته است: «این فیلم بهترین کمپین تبلیغاتی هشت ساله را داشته است.»
اما “جنگ داخلی” چیزی فراتر از عنوان صریح خود است. فیلم، که گارلند نوشته و کارگردانی کرده، مستقیماً برابر با قطبیشدن امروز نیست. در جنگی که قبلاً کشور را ویران کرده است، کالیفرنیا و تگزاس علیه رئیسجمهور فاشیست (نیک آفرمن) که دوره سوم را به دست گرفته و افبیآی را منحل کرده، متحد شدهاند.
گروهی از روزنامهنگاران (کریستن دانست، کیلی اسپینی، واگنر مورا) به سمت واشنگتن دی.سی حرکت میکنند. بخش زیادی از ناآرامی فیلم از دیدن درگیریهای شدید جنگی – بمبارانها، درگیریهای آتشین و اعدامها – در خاک آمریکای معاصر ناشی میشود. (“جنگ داخلی” برای استفاده از معافیتهای مالیاتی، عمدتاً در جورجیا فیلمبرداری شده است.) برای همه کسانی که در سالهای اخیر پرسیدهاند «چقدر بد میتواند شود؟» – اینجا پاسخی نگرانکننده است.
گارلند میگوید: «وقتی چیزها فرو میپاشند، سرعت فروپاشی آنها معمولاً مردم را شگفتزده میکند – از جمله افسران اطلاعاتی که وظیفه آنها تماشا و پیشبینی زمان وقوع این اتفاقات است. چیزها همیشه در حالتی خطرناکتر از آنچه به نظر میرسند هستند.»
سرعتی که جامعه میتواند با آن فرو بپاشد همیشه گارلند را، فیلمساز 53 ساله بریتانیایی که با فیلمنامه فیلم تریلر زامبی “28 روز بعد” شهرت یافت، مجذوب کرده است. به گفته او، دموکراسیهای غربی میتوانند بیش از حد به حس استثناپذیری خود تکیه کنند. به نظر او، “جنگ داخلی” عملی سینیک نیست. بلکه یک هشدار است.
گارلند میگوید: «عواقب آن به قدری جدی است که نادیده گرفتن تهدید خود به خود یک نوع دیگر از دیوانگی خواهد بود. این فقط بیتوجهی است.»
در فصلهای انتخاباتی گذشته، هالیوود گاهی اوقات سعی کرده است تا ناآرامیهای سیاسی را منعکس کند یا از آن سود ببرد. پیش از انتخابات 2020، یونیورسال پیکچرز و بلومهاوس پروداکشنز فیلم “شکار” را منتشر کردند، یک اثر در سبک “بازی خطرناکترین” که در آن لیبرالها “ردنکها” و “پستفطرتها” را برای شکار در یک زمین خصوصی میربایند. پس از آنکه این فیلم در انتقادات راستگرایان غرق شد (رئیسجمهور وقت، ترامپ گفت که این فیلم «برای ایجاد التهاب و آشوب ساخته شده است»)، اکران آن به تعویق افتاد. وقتی “شکار” سرانجام در مارس 2020 به نمایش درآمد، تصویری متعادلتر از چپ و راست را نشان داد که برخی ترسیده بودند.
در حالی که نگرانیهای آنلاینی در مورد مناسب بودن زمانبندی “جنگ داخلی” وجود دارد، هنوز جنجال به آن نچسبیده است. این ممکن است به دلیل رویکرد گارلند باشد. در فیلم اشارههای مستقیم کمی به شکافهای عمیق سیاست آمریکای امروز وجود دارد. پیوند دادن تگزاس و کالیفرنیا هرگونه دوگانگی «ایالت آبی» در برابر «ایالت قرمز» را حذف میکند. نه نژاد و نه نابرابری درآمد به عنوان مسائل تفرقهانگیز مطرح نمیشوند. حزب سیاسی رئیسجمهور مشخص نشده است.
گارلند در مورد این انتخاب میگوید: «فیلم فقط گزارش میکند.»
اما کارگردان اذعان میکند که یافتن تعادل مناسب چالشبرانگیز بود.
گارلند میگوید: «بله، این تعادل (فحش) ظریفی بود. ما در مورد آن فکر کردیم، در مورد آن بحث کردیم، صحبت کردیم که چه چیزی مناسب است. نگاه کنید، برنامه این است که فیلمی جذاب و مهیج بسازیم، و نتیجه فیلم جذاب و مهیج گفتگو است. پس سوالات این است: چگونه مطمئن شوید که گفتگو را در بخش اول این معادله تخریب نمیکنید؟»
این منجر به این شد که گارلند “جنگ داخلی” را با روزنامهنگاران پیشرو کند. به اندازه هر چیز دیگری، فیلم گارلند در مورد نقش مرکزی خبرنگاران در ثبت رویدادهای بحرانی در شرایط کشنده است. گزارشدهی بیطرفانه، به گفته گارلند، فرسوده شده است. در “جنگ داخلی”، این مسئله به طور واقعی تحت حمله است.
گارلند میگوید: «آنچه که میخواستم انجام دهم این بود که خبرنگاران را به عنوان گزارشگران ارائه دهم. آنها ممکن است دچار تعارض باشند، ممکن است به عنوان افراد مصالحه کرده باشند، اما آنها به یک ایده از روزنامهنگاری چنگ زدهاند.»
“جنگ داخلی”، که ۵۰ میلیون دلار هزینه داشته، بودجه بزرگترین فیلم تاکنون از A24 است. استودیوی مستقل در تلاش است تا دامنهی خود را فراتر از سینماهای هنری گسترش دهد (“جنگ داخلی” در پردههای IMAX به نمایش درمیآید) و دامنه فیلمهای پرستایز خود را گسترش دهد. “جنگ داخلی”، به طور معکوس، تلاشی است برای جذب مخاطبان گستردهتر.
گارلند میگوید: «بسیاری از جسارتها در واقع مال من نیستند. من فکر میکنم این به A24 تعلق دارد. شما همیشه مییابید که افرادی هستند که تلاش میکنند این فیلمها را بسازند. سوال این است که آیا حمایت لازم برای ساخت آنها را دریافت کردهاند یا نه.»
“جنگ داخلی” فقط یک امکان است، کارگردان تأکید میکند، نه یک پیشبینی. با این حال، ماهها پس از اینکه نوشتن آن را به پایان رساند، گارلند شاهد شورشی بود که به صورت زنده در تلویزیون پخش شد، زمانی که یک جمعیت به ساختمان کاپیتول حمله کرد در ۶ ژانویه ۲۰۲۱. در آن زمان، افکار او روی فیلمنامهاش نبود.
گارلند میگوید: «آنچه من داشتم این بود که احساس بسیار شدیدی داشتم که این یک رسوایی است.» پس از مدتی، بخشی از آن خشم به پروژه راه یافت. نه به این معنا که صحنهها یا دیالوگها را بازنویسی کردم یا چیزی. بلکه بیشتر به خاطر حس درونی انگیزه. چیزی که قبلاً دورتر به نظر میرسید، کمتر دور به نظر میرسید.